ساخت یک ساختمان
05
آگوست

طراحی نمای کلاسیک و رومی

نمای کلاسیک،‌ از سبک‌های بحث‌برانگیز در طراحی نماهای ساختمان‌ها است. این سبک هم منتقدان و هم طرفداران زیادی دارد. طرفداران این سبک،‌ از زیبایی تاریخی فرم‌های کلاسیک و اقبال عامه مردم به این سبک خشنود هستند. اما منتقدان،‌ از استیلای این سبک غیربومی بر چهره شهرها خرسند نیستند.

به هر حال برای آشنایی بهتر با نمای کلاسیک،‌ بهتر است به صورت عمیق‌تر فرم‌ها و تزئینات این سبک را بررسی کرد.

معماری کلاسیک چیست

معماری کلاسیک از یونان و روم باستان سرچشمه گرفته است و شاخصه‌های آن تقارن، ستون‌ها، پنجره‌های مستطیل شکل قاب دار و سنگ مرمر لست. طی قرن‌های متوالی، معماران از این تمدن‌ها تأثیر می‌گرفتند و آرمان‌های سنتی را در سبک‌های بعدی معماری گنجانده بودند. معماری کلاسیک می تواند تمام معماری‌هایی را که از یونانیان و رومیان باستان گرفته شده است، در بر گیرد.

انواع نمای کلاسیک

نماهای کلاسیک بر اساس سبک، شکل المان‌های استفاده شده در آن‌ها و تناسبات به ۵ نظم کلی دسته‌بندی شده‌اند:

  1. توسکان
  2. دوریک
  3. آیونیک
  4. کرنتین
  5. ترکیبی
انواع نمای کلاسیک

اجزا در معماری کلاسیک

در و پنجره‌ها در نمای کلاسیک

در معماری کلاسیک، پنجره‌ها توسط المان‌هایی که آن را تزئین می‌کنند به عنصری شاخص در نما تبدیل می شوند. معمولا هر چه ابعاد پنجره بزرگ‌تر باشد، اجزای تزئینی بیشتری به قاب پنجره افزوده می‌شود تا با توجه به مقیاس‌های مختلف، نمود مناسب‌تری داشته باشند. شکل زیر افزودن سلسله مراتب تزئینات پنجره با افزایش ارتفاع را نشان می‌دهد.

 جزئیات قاب پنجره کلاسیک

درها عمدتا با قاب گرداگرد آن شاخص می شوند به صورتی که خود درب، در فرورفتگی قرار می گیرد و شاخص می شود. دو طرف قاب دو نیم‌ستون از نظم های مختلف قرار می گیرد و یک سنتوری مثلث شکل یا منحنی وار بر بالای قاب طراحی می گرد.

رواق ها و فاصله ستون ها در معماری کلاسیک

فاصله ستون ها در نمای کلاسیک تابع محدودیت های طراحی است، اما در طراحی ناب سعی می شود فاصله بین ستون ها مضربی از قطر ستون باشد.

قوس ها در معماری کلاسیک

قوس از نظر ساختاری از استحکام بسیار بیشتری نسبت به سازه تیر و ستون برخوردار است و بنابراین دهانه بیشتری را در خود جای می دهد. اگر فاصله ستون‌ها از حد معینی فراتر رود نسبت طول لنگر به ارتفاع ستون از نظر بصری ناراحت‌کننده می‌شود. در طراحی قوس، جدای از ایجاد غنای بیشتر در طراحی، اعطای قدرت بصری کافی برای تعیین فاصله ستون‌ها نیز مدنظر است. بدین ترتیب در معماری کلاسیک دستورالعمل هایی برای تناسب قوس ها تعیین شده است.

نرده (صراحی)

نرده ها ممکن است در جایگاه های مختلف به کار گرفته شوند. در جایی که نرده برای محافظت از تراس، بالکن یا راه پله عمل می کنند، ارتفاع و تناسبات آن توسط عملکرد تعیین می شود. ارتفاع ۱۱۰ سانتی متری که در مقررات ساختمانی جدید توصیه شده، با ابعاد آن در معماری کلاسیک مطابقت دارد. اما نرده (صراحی) گاهی صرفا تزئینی است و معمولاً برای پر کردن دهانه های قوسی یا به عنوان بستن بالای فرم ها از نظر بصری استفاده می شود. در این حالت ارتفاع نرده حدود چهار پنجم ارتفاع کتیبه است.

تلفیق نظم ها

یک روش منطقی برای استفاده از نظم های معماری کلاسیک برای ساختمان های بیش از یک طبقه، تلفیق یک نظم بر روی دیگری است. معروف ترین نمونه باستانی کولوسئوم در رم است که چهار طبقه از نظم های مختلف روی هم قرار گرفته است. در میان معماران دوره رنسانس، پالادیو بیشتر از همه تکنیک تطبیق را اصلاح کرد و بسیاری از طرح‌های وی برای ویلاها دارای نظم‌های «دوطبقه» به عنوان عنصر مرکزی نما هستند.

کولوسئوم این قاعده را ایجاد کرد که مرتبه برتر همیشه باید بر فرودست قرار گیرد، یعنی به ترتیب کورنتی بر آیونیک، بر دوریک، و بر توسکانی قرار گیرد. چمبرز بیان می‌کند که «قوی‌ترین باید در پایین‌ترین حالت قرار گیرد» و از این فرصت استفاده می‌کند تا عقیده‌اش را تکرار کند که نظم ترکیبی از کورنتی پایین‌تر است. اما لزومی بر اجرای این دستورات وجود ندارد، مشروط بر اینکه طبق اصول زیبایی شناسی ترتیب صعودی سلسله مراتب نظم‌ها حفظ شود.

اگر می‌خواهید از ظاهر سنگین‌ خودداری کنید، نظم های ظریف‌تر و باریک‌تر باید روی نظم های محکم‌تر و ضمخت تر قرار گیرندهمین طور برای جلوگیری از سنگینی بالا، کاهش ابعاد ماژول حاکم در مرتبه بالا در مقایسه با پایین تر مهم است. اگر قطر ستون یکسان برای هر دو مورد استفاده قرار گیرد، مرتبه بالایی بر پایین چیره می شود و به میزان نامطلوبی بر ستون پایین غلبه می کند، به خصوص اگر پایه ستون ها نیز گنجانده شوند. حل مسئله درجه کاهش ماژول مرتبه بالا کاملاً آسان نیست. در حالت ایده‌آل، با فرض اینکه ستون‌های بالا و پایین هم‌مرکز باشند) هیچ بخشی از قسمت بالایی نباید فراتر از پایین ظاهر شود. بنابراین عرض پایه از ردیف بالا برابر با قطر بالایی طبقه پایین خواهد بود. ویتروویوس کاهش یک چهارم از ردیف‌های پایین‌تر به بالا را در تقلید از درختان توصیه می‌کند.